وي ادامه داد: «پنجشنبه از جاکارتا 4 اتوبوس با 63 مسافر به سمت مقصد «بيلتار» حرکت کرد، همه 28 ساعت در مسير بودند تا اينکه به بيلتار ميرسند و همگي 5 ساعت در يک سوله نگهداري ميشدند تا اينکه ساعت 2 صبح روز شنبه همه سوار يک لنج ميشوند، چون 36 ساعت بيخوابي کشيده بودند خيليها در اتاقهايشان ميخوابند .
5/7 ساعت نرفته بودند که از طبقات ديگر عدهاي روي عرشه جمع ميشدند، دريا متلاطم بود. يک سمت لنج سنگين شده و موج باعث میشد آنرا روي دريا بخواباند و غرق کند. خانوادهها که در طبقه پايين بودند نتوانستند نجات پيدا کنند تعدادي روي عرشه يا طبقه وسط بودند که داخل اقيانوس ميافتند و بعد از
2 ساعت 160 مسافر روي آب ميآيند. پدر «داوود» که بغض دارد ميافزايد: از کساني که زنده مانده بودند پس از سه روز تنها 47 تن نجات يافتند آن هم نه از سوي امدادگران هلالاحمر اندونزي يا مسئولان اين کشور بلکه این امدادرسانی از سوي کشتيهايگذري صورت گرفته بود.
متأسفانه در مدت 3 روز کسي به کمک بازماندهها نرفته بود تا جايي که گروهي تصميم ميگيرند شناکنان و با کندن يک تکه چوب از لنج خود را نجات دهند. در اندونزي در حالي که اجازه نميدادند جنازهها را ببينيم پليس فدرال استراليا به من گفت که اندونزي تا وقتي که نفتکش گروهي را نجات داد به آنان ماجراي اين حادثه را گزارش نکرده و وقتي آنان به صحنه رفتند تنها جنازه ديدند و از زندهها خبري نبود.»
اميد در يک جزيره متروکه
همه نجات يافتهها گفتهاند 9 تن جوان ايراني شناکنان به سمتي رفتهاند تا به ساحلي برسند از سوي ديگر 110 مسافر ناپديد شدهاند که احتمال دارد به نزديکترين ساحل رسيده باشند.
پدر «داوود» ميگويد: «نزديکترين ساحل متعلق به جزيره متروکهاي به نام توسا پيندا لمبونگان است که 6 کيلومتر تا محل غرق شدن کشتي فاصله دارد. در اندونزي هر چه اصرار کرديم نيروهاي امداد هلالاحمر و پليس دولت اندونزي تيمهايي به آنجا اعزام کنند نپذيرفتند حتي حاضر بوديم هزينه اين عمليات را بپردازيم. ابتدا پذيرفتند اما جلسهاي گذاشتند و منصرف شدند.
آنها ميگفتند اين جزيره جنزده و پر از حيوانات درنده است. نميدانيم چرا سرکنسول ايران برايمان کاري نکرد، اصلاً اين موضوع برايمان يک بغض شده است. اين جوانان و خانوادههاي ايراني به هر دليلي که رفتهاند هموطنمان بودند اما در وزارت امور خارجه و کنسولگري ايران در اندونزي کوتاهيهاي زيادي ديديم که جاي تأسف دارد. اجساد را به سردخانه هم نبردهاند در يک کانتينر روي يخ گذاشتهاند و به کسي هم تحويل نميدهند. در ازاي انتقال جنازهها هم
10 ميليون تومان ميخواهند.»
نجات يافتهها چه گفتند؟!
ناصر ياسري يکي از نجات يافتهها است که در خاک اندونزي گرفتار شده و خبرنگاران شوک در تماس با وي پاي جزييات حادثه نشستند:
چهار ماه و نيم پيش به جاکارتا رسيدم و بنا بود که 10 روزه به استراليا بروم. شب حرکت سوار لنج شديم، نزديک به 250 تن بوديم که 140 ايراني بقيه افغاني و پاکستاني بودند. بعد از يک روز که در راه بوديم لنج ظرف 5 ثانيه برگشت و در آب افتاد.
در مدت حرکت لنج کمي به سمت چپ متمايل ميشد ولي متأسفانه بار آخر غرق شد، اين حادثه ساعت 10 صبح افتاد به خاطر همين خيليها خواب بودند و به همين دليل آنان اصلاً روي آب نيامدند و همان لحظه غرق شدند. کساني که به روي آب برگشتند به دو دسته تقسيم شدند، تعدادي تخته پارهها را گرفتند و روي آب شناور شدند و بقيه به سمت لنج که برعکس شده بود آمديم و روي آن نشستیم ،من نيز جزو آنها بودم.
متأسفانه کساني که روي تختهها بودند را موج آب برد و تنها کساني که موفق شدند خودشان را به لنج برسانند غرق نشدند. نزديک به 60، 70 تن بودند که بينشان زن و بچه دهم ديده ميشد. در همين هنگام هر چند وقت يکبار موج ميزد و لنج دوباره به داخل آب فرو ميرفت. شرايط خيلي سختي بود، همه ترسيده بودند و هيچ کاري از دستمان بر نميآمد.
در آن هواي سرد و باراني و وجود موجهاي سنگين نزديک 7 ساعت در همان شرايط مانديم تا اينکه يک قايق ماهيگيري نزديک شد و 34 تن سوار آن شديم و بلافاصله به سمت ساحل آمديم و درخواست کمک کرديم، به ما گفتند که همين الان کمک ميفرستند اما اين کار را نکردند و بعد از 3 روز تنها 13 تن نجات پيدا کردند. در بين کساني که با قايق به سمت ساحل آمدند يک پسر بچه 4 ساله، يک دختر 10 ساله و يک دختر 22 ساله حضور داشتند و بقيه همه مرد بودند، نزديک به 12 نفرمان هم ايراني بودند. يک روز در همان ساحل ما را نگه داشتند و بعد با پليس ما را به يک هتل بردند و بعد از چند روز به بهانه اينکه ميخواهند هتلمان را عوض کنند ما را به کمپي آوردند که بيشتر شبيه زندان است.
الان 16 نفر در يک سلول 22 متري هستيم و حتي اجازه هواخوري به ما داده نميشود، در حالي که پاکستانيهايي که اينجا هستند با پيگيري سفارتشان خيلي راحتتر از ما هستند، سفارت به بچههاي ايراني قول داده که به ايران برگردند اما هنوز اينجا هستيم، در حالي که هنوز هم همه اينجا در شوک اين اتفاق هستند.
نظرات شما عزیزان:
|